- اختلال شخصیت وابسته
ویژگی اصلی اختلال شخصیت وابسته، نیاز فراگیر و بیش از حد به مراقبت شدن است که به رفتارهای سلطه پذیری و متکی بودن و ترس از جدایی منجر میشود. این الگو در اوایل بزرگسالی شروع میشود و در زمینه های مختلف وجود دارد. رفتارهای وابسته و سلطه پذیر برای برانگیختن مراقبت است و از خودپنداره ی ناتوان بودن در عمل کردن مناسب بدون کمک دیگران ناشی میشود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته بدون مقدار زیادی مشورت با دیگران و اطمینان آفرینی آنها در تصمیم گیریهای روزمره مشکل زیادی دارند (مثلاً برای رفتن به محل کار پیراهن چه رنگی). این افراد گرایش دارند منفعل باشند و به دیگران (اغلب فرد خاصی) اجازه می دهند ابتکار عمل را به دست گیرد و مسئولیت اغلب زمینه های مهم زندگی آنها را برعهده بگیرد. این نیاز به پذیرفتن مسئولیت توسط دیگران از درخواستهای کمک متناسب با سن و متناسب با موقعیت فراتر می رود (مثل نیازهای خاص کودکان، افراد سالخورده، و افراد معلول).
اختلال شخصیت وابسته ممکن است در فردی روی دهد که بیماری یا معلولیت جسمانی جدی دارد، ولی در چنین مواردی، مشکل پذیرفتن مسئولیت باید از آنچه معمولاً با بیماری یا معلولیت ارتباط دارد، فراتر باشد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته چون می ترسند کمک یا تأیید را از دست بدهند، اغلب در ابراز کردن مخالفت با دیگران، مخصوصاً با کسانی که به آنها وابسته هستند، مشکل دارند. این افراد در عمل کردن مستقل به قدری احساس ناتوانی میکنند که به جای اینکه خطر از دست دادن کمک افرادی را که از آنها راهنمایی میخواهند به جان بخرند، با مسائلی که احساس میکنند غلط هستند، موافقت میکنند. آنها ترس اینکه مبادا افرادی را که به کمک و مهرورزی آنها نیاز دارند بیزار کنند، به طور مناسبی از دست آنها عصبانی نمی شوند. افراد مبتلا به این اختلال در شروع کردن پروژه ها یا انجام دادن کارها به طور مستقل، مشکل دارند. آنها اعتماد به نفس ندارند و معتقدند برای شروع کردن و انجام دادن کامل تکالیف، به کمک نیاز دارند. با این حال، اگر به آنها اطمینان داده شود که فرد دیگری بر کار آنها نظارت و آن را تأیید میکند، احتمالاً به طور شایسته عمل خواهند کرد .افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته برای جلب مهرورزی و کمک دیگران، از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند، حتی تا بدانجا که برای کارهای ناخوشایند داوطلب می شوند و این در صورتی است که چنین رفتاری مراقبتی را که نیاز دارند برای آنها تأمین کند. نیاز آنها به حفظ کردن پیوندی مهم، اغلب به روابط نامتعادل یا تحریف شده می انجامد. امکان دارد آنها فوق العاده از خودگذشتگی نشان دهند یا بدرفتاری کلامی، جسمانی، یا جنسی را تحمل کنند. (باید اشاره شود که این رفتار فقط در صورتی باید دلیلی برای اختلال شخصیت وابسته محسوب شود که بتوان ثابت کرد گزینههای دیگر برای فرد فراهم هستند).
افراد مبتلا به این اختلال، وقتی تنها هستند، احساس ناراحتی یا درماندگی میکنند، زیرا خیلی میترسند نتوانند از خودشان مراقبت کنند .آنها صرفاً برای اجتناب از تنها بودن به افراد مهم “می چسبند”، حتی در صورتی که به آنچه در حال وقوع است علاقهای نداشته یا درگیر آن نباشند. وقتی رابطه ای نزدیک قطع می شود (مثل قطع رابطه با معشوق؛ مرگ مراقبت کننده)، افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ممکن است فوراً رابطه دیگری را جستجو کنند تا مراقبت و کمکی که نیاز دارند تأمین شود. اعتقاد این افراد به اینکه قادر نیستند در غیاب رابطهای نزدیک عمل کنند، آنها را برانگیخته میکند تا فوراً و به صورت کورکورانه به فرد دیگری دلبسته شوند. افراد مبتلا به این اختلال اغلب دلمشغول ترس از به حال خود رها شدن برای مراقبت از خودشان هستند.
شیوع
اختلال شخصیت وابسته در زنها شایعتر از مردان است. در یک مطالعه شده است که 2.5 درصد از تمام اختلالات شخصیت در این مقوله جای میگیرد. این اختلال در بچه های کوچک خانواده شایعتر از بچه های بزرگ است.
درمان
درمانهای مبتنی بر بینش باعث میشود که بیمار بتواند پیشایندهای اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر، به فردی مستقلتر، جرأتمندتر، و با اتکای بیشتر به خود تبدیل شود. رفتار درمانی، خانواده درمانی، گروه درمانی همگی به کار رفته و پیامدهای موفقیت آمیزی داشتهاند. برای بهره مندی از این درمانها می توانید به مراکز مشاوره مراجعه کنید.